• مشکل (Problem): وقتی می خواهید راه حلی (اعم از محصول یا خدمات) بفروشید، باید تقاضا و به عبارت دیگر حداقل یک مشکل قابل تشخیص وجود داشته باشد. هر بخش از مشتری که قصد تعریف آن را دارید مشکلات خاص خود را دارد و هدف کسب و کار شما حل آنهاست. شما قصد دارید تمام بوم خود را بر روی این بلوک ساختمان بسازید. بنابراین، این بخش باید دارای حداکثر سه مشکل مشتری هدف باشد، که دارای اولویت بالایی هستند.

• بخش بندی مشتری (Customer Segment): شاید این اولین سازه ای باشد که شما ایجاد کرده اید. زیرا احتمالاً اولین قدم برای درک کسب و کار شما کشف مشتری شما است. به هر حال، تنها زمانی می توانید به حل مشکلات بپردازید، که مشکلاتی که با آنها روبرو هستید را دقیقا می شناسید. بنابراین، اگر بیش از یک بخش مشتری وجود دارد، باید یک بوم مجزا برای هر کدام تهیه کنید.

• ارزش پیشنهادی منحصر به فرد (Unique Value Proposition): این بلوک نشان می دهد که چگونه کسب و کار شما از دیگران متمایز می شود، مقدار ارزشی که به مشتری تان ارائه می دهید، فقط از طریق محصول یا خدمات شما نشان داده می شود و نه چیز دیگر. بنابراین، مواردی را که باعث می شود برند تجاری شما نسبت به رقبا متمایز شودرا باید در این بلوک ذکر کنید
  بعبارت ساده بایستی به این سوال پاسخ دهید که:

چرا مشتری شما باید از شما خرید کند؟

• راه حل (Solution): اکنون که می دانید مشکل چیست و یا چه کسی است،  زمان ارائه راه حل است. این بلوک باید شامل حداقل مجموعه ای از قابلیت ها و ویژگی ها (حداقل محصول قابل اجرا) باشد که به شما امکان می دهد ارزش پیشنهادی را از بلوک قبلی ارائه دهید.
• کانالها (Channels): در اینجا، شما باید روشهایی را که قرار است برای دسترسی به مخاطبان خود استفاده نمایید را، مشخص کنید. این شامل تمام کانال های بازاریابی، ارتباطات و توزیع است که قصد دارید از رسانه های سنتی و دیجیتال استفاده کنید.
• جریانهای درآمد (Revenue Streams): از خود بپرسید “مشتری من چقدر برای محصول/خدمات من هزینه خواهد کرد؟”. قیمت و سیستم پرداخت انتخاب شده بخش مهمی از پیشنهاد شما است. این می تواند به معنی موفقیت یا شکست سرمایه گذاری شما باشد.
• ساختار هزینه (Cost Structure): تمام هزینه های لازم برای فروش محصول خود را در این بلوک جمع آوری کنید. شما باید تمام هزینه ها، از تحقیق و توسعه تا هزینه ها و حقوق ماهانه را لیست کنید.
• شاخص های کلیدی (Key Metrics): برای شما ضروری است که بدانید هنگام اندازه گیری عملکرد کسب و کار خود چه معیارهایی را اعمال خواهید کرد. این تنها راهی است که می توانید بر تیم  نسبت به نتایج حاصل شده، نظارت داشته باشید.
• برتری مطلق (Unfair Advantage): از تیم خود بپرسید “این کسب و کار/محصول/خدمات چه چیزی دارد، که هیچ کس دیگری ندارد؟”. این احتمالاً سخت ترین سوال در کل بوم ناب است. پاسخ باید چیزی باشد که قابل کپی، تقلید یا کسب شدن نباشد و در بازار منحصر به فرد است. این بلوک بخشی چالش  برانگیز است، اما یک امر ضروری است، عمدتا اگر قصد دارید از بوم ناب برای جذب شرکا و سرمایه گذاران استفاده کنیدبایستی حتما به این سوال پاسخ خوبی داده باشید.

مزایای استفاده از بوم ناب

• روی راه حل تمرکز کنید. در مقایسه با برنامه های کسب و کاری پیچیده، بوم ناب به ذینفعان اجازه می دهد تا تمرکز خود را بر روی رابطه  میان مشکل و راهکار قرار دهند. این روش می تواندفرضیه ها را ساده تر و روشن تر می کند.
• طراحی کاربر پسند. این بوم یک صفحه ای، همه اعضای تیم را تشویق می کند تا در توسعه و تحقق ایده ها مشارکت کنند. همچنین، با توجه به اینکه فضای کمی در دسترس است ، باعث می شود تجزیه و تحلیل ها کاهش یابد، و داده های نامرتبط و پیش پا افتاده را کنار بگذاریم.
  این روش برای کارآفرینان ایجاد شده است. آنها می دانند که طرح کسب و کار برای مالک و تیم شرکت است و به ندرت در اختیار افراد خارج از سازمان قرار می گیرد. بنابراین، نیازی به اتلاف وقت و انرژی در جزئیات و موارد جانبی نیست.

تفاوت بین بوم ناب و بوم مدل کسب و کار چیست؟

چه بلوک هایی متفاوتی در بوم ناب معرفی شده اند؟

• مشکل مشتری شما چیست؟
• چه چالش هایی با آن روبرو هستند که نیاز به راه حل دارد.

کدامیک از اجزای بوم مدل کسب و کار جایگرین شده اند؟

تفاوت های بوم مدل کسب و کار و بوم ناب

چگونه می توان هر دو ابزار (بوم مدل کسب و کار و بوم ناب)  را در مدیریت کسب و کار به کار برد:

• به عبارت ساده، ممکن است بگوییم که بوم مدل کسب و کار برای کسانی که تازه شروع به کار می کنند مناسب است – به ویژه اگرشرکت مورد نظر یک استارتاپ نیست – از سوی دیگربوم ناب فعالیتهای دیگری مانند تکرار، توسعه یا نوآوری را در استارتاپ هدف قرار می دهد ، زیرا این امر بر روابط راه حل مشکل تمرکز می کند.

• تفاوت دیگر این است که Lean Canvas مستقیماً روی مشتری تمرکز می کند، به دنبال ایجاد ارزش با مشاهده مشکلات و ارائه راهکار مناسب است. در حالی که بوم مدل کسب و کار، برای استفاده از این روش، باید با بوم ارزش پیشنهادی ترکیب شود، و شما به جای تنها یک بوم ، دو بوم نقاشی دارید.

• به این ترتیب، بوم ناب ساده تر از بوم مدل کسب و کار است، زیرا بوم مدل کسب و کار از ابتدا بر ایجاد و توسعه یک مدل تجاری جدید تأکید دارد. و به همین دلیل است که برای کسب و کارهایی که از ابتدا شروع به فعالیت می کنند بسیار اساسی است.

• از سوی دیگر، بوم ناب به کسب و کار به عنوان محصول خود نزدیک می شود. بنابراین، مدل تجاری هنوز کامل نیست. این یک چارچوب ناب است که در حال پیشرفت است و می تواند به همان روشی که برای توسعه یک محصول انجام می دهید تکرار پذیر شود.
• علاوه بر این، در حالی که بوم مدل کسب و کار توسط مدیران و برای مدیران توسعه داده شده است، بوم ناب به عنوان ابزاری در دسترس برای هر فردی، چه کارآفرین و چه سایر اعضای تیم در نظر گرفته شده است. به همین دلیل بلوک ها ساده شده اند.
• به همین دلیل، بوم ناب را می توان در خارج از حوزه بازاریابی و مدیریت نیز استفاده کرد. این در واقع ابزاری است که مهندسان، طراحان و حتی دانش آموزان دبیرستانی از آن استفاده کرده اند.

همانطور که مشاهده می شود، هر دو ابزار مفید و کارآمد هستند. همانطور که Ash Maurya اظهار داشت:

“بهترین” وجود ندارد. شما باید در مورد مدل سازی کسب و کار خود بدانید که هدف شما چیست و جایگزینی را انتخاب کنید که فکر می کنید با نیازهای شما بهتر سازگار است.

کتاب بوم ناب Ash Maurya