اگر صاحب کسب و کار جدیدی هستید، مهم است که در نظر داشته باشید که چه ساختاری را برای آینده سازمان خود مد نظر دارید. یکی از راه ها، اجرای یک ساختار سازمانی سلسله مراتبی است. اگرچه امروزه این نوع ساختارهای سازمانی هرمی شکل در بین کسب و کارها رایجتر است، اما مهم است که بدانید کارکرد چنین ساختاری در کسب و کار شما چگونه است.
ساختار سازمانی سلسله مراتبی چیست؟
ساختار سازمانی سلسله مراتبی به زنجیره فرماندهی یک شرکت، معمولاً از مدیریت ارشد و مدیران اجرایی تا کارمندان عمومی اشاره دارد. به عبارت دیگر، این ساختار برای سازمانهایی اعمال میشود که رهبر در بالای هرم و جریانی از زیردستان در ذیل آنها وجود دارد.
به عنوان مثال، فرض کنید یک شرکت 10 کارمند دارد. سپس کارمندان به گروه هایی تقسیم می شوند و هر گروه به مدیر خود گزارش می دهد. سپس مدیر آنها به مدیر اجرایی گزارش می دهد. بنابراین، این شرکت دارای سطوح چندگانه است که بالاترین سطح دارای بالاترین قدرت است.
ساختارهای سلسله مراتبی معمولاً به شکل هرمی نشان داده می شوند. به خاطر داشته باشید، مهم است که جوانب مثبت و منفی و همچنین نیازهای شرکت خود را ارزیابی کنید تا سودمندترین تصمیم را برای سازمان خود بگیرید.
مزایای ساختار سازمانی سلسله مراتبی
استفاده از ساختار سلسله مراتبی می تواند مزایای زیادی برای شرکت شما داشته باشد. در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. مسیر شغلی و مسیر ارتقاء به وضوح تعریف شده است
وقتی سازمان شما دارای ساختار سازمانی سلسله مراتبی است، کارمندان شما راحت تر می توانند زنجیره های مختلف فرمان را مشخص کنند. این به آنها اجازه می دهد تا بدانند چگونه می توانند در طول زمان در شرکت پیشرفت کنند.
کسانی که تجربه بیشتری دارند شانس بیشتری برای کسب این موقعیت های پیشرفته خواهند داشت. فرصت ارتقاء می تواند برای کارمندان جذاب باشد و به همین دلیل، آنها احتمالاً روحیه بالاتر و انگیزه عملکرد بهتری خواهند داشت و به نوبه خود، بهره وری شرکت شما را افزایش می دهند.
2. وفاداری سازمانی
شرکت های دارای ساختار سازمانی سلسله مراتبی به بخش ها و تیم های مختلفی تقسیم می شوند. هنگامی که کارکنان بخشی از یک تیم هستند، احساس روحیه تیمی و وفاداری در آنها افزایش می یابد. این می تواند برای شرکت شما مفید باشد تا اطمینان حاصل شود که همه در جهت یک هدف کار می کنند. کار تیمی و وفاداری سازمانی، به طور کلی می تواند تأثیر عمیقی بر موفقیت شرکت شما داشته باشد.
3. تقویت سطوح کنترل
داشتن یک ساختار سازمانی سلسله مراتبی به کارکنان کمک می کند تا سطوح مختلف رهبری را درک کنند. به این دلیل که نقش های مدیریتی در این نوع ساختار هرمی با وضوح بیشتری مشخص می شود. در داشتن سطوح مختلف کنترل، عملیات روان تر انجام می شود.
به عنوان مثال، اگر یک شرکت بزرگ دارید، احتمالاً می خواهید این نوع ساختار را پیاده سازی کنید تا از هرج و مرج و سردرگمی جلوگیری کنید. یک زنجیره فرمان روشن منجر به سازماندهی و ساختار بیشتر در یک شرکت می شود. علاوه بر این، چنین سازختاری به ارتباطات یک سازمان نیز کمک می کند.
4. اختیارات به وضوح تعریف شده است
شرکت هایی با ساختار سلسله مراتبی سطوح مختلف اختیار و قدرت دارند. این بدان معناست که کارمندان سرپرستان مستقیمی خواهند داشت که می توانند به آنها گزارش دهند. این جریان ارتباطات را تسهیل میکند و اطمینان میدهد که کارکنان میدانند دستورات و ارجاعات کاری آنها از چه کسی میآید.
یک ساختار سازمانی سلسله مراتبی به جای داشتن یک شرکت با یک رهبر اجرایی انحصاری، امکان مدیریت بهتر کارکنان و موقعیت های اجرایی مشخص را فراهم می کند.
5. تخصص را تشویق می کند
داشتن ساختار سازمانی سلسله مراتبی و در نتیجه بخشهای مختلف، به کارکنان این امکان را میدهد که در یک زمینه خاص متخصص شوند. به عنوان مثال، یک شرکت با فعالیت انتشار روزنامه می تواند کارمندان را بر اساس گزارشگران خبری، خبرنگاران ورزشی و طراحان جداسازی کند.
در این صورت، خبرنگاران در اخبار عمومی و فوری تخصص خواهند داشت، خبرنگاران ورزشی می توانند در رشته ورزشی، ستون نویسی تخصص داشته باشند و طراحان می توانند توانایی های هنری خود را تقویت کنند.
معایب ساختار سازمانی سلسله مراتبی
اگرچه پیاده سازی ساختار سلسله مراتبی مزایای زیادی دارد، اما استفاده از این نوع تکنیک سازمانی می تواند دارای اشکالاتی نیز باشد. در اینجا به برخی از معایب داشتن ساختار سلسله مراتبی اشاره شده است:
1. ممکن است پرهزینه باشد
داشتن سلسله مراتب به معنای دپارتمان های متعدد است که به معنای داشتن انبوهی از مدیران و سرپرستان است. هرچه تعداد سمت های ارشد مدیریتی بیشتر باشد، حقوق سالانه کارکنان خود را بیشتر می پردازید. این به این دلیل است که نقش های پیشرفته معمولا دستمزد بالاتری را به همراه دارند.
کارکنان در این سمت ها دارای سطح تحصیلات بالاتر، دانش بیشتر و تجربه بیشتر هستند، بنابراین نیاز به حقوق متناسب دارند. به عبارت دیگر، سربار هزینه شرکت های بزرگ می تواند برای کسب و کار شما گران تمام شود.
2. بروکراسی زیاد و تصمیم گیری کُند
با تعداد زیادی نقش رهبری در یک ساختار سازمانی سلسله مراتبی، سرعت تصمیمگیری میتواند کاهش یابد. این اتفاق به این دلیل است که همه افراد در نقش های مدیریتی تمایل دارند در بسیاری از تصمیمات در سطح شرکت دخیل باشند. هرچه تعداد نقشهای مدیریتی بیشتر باشد، سختتر میتوان همه را در یک اتاق جمع کرد، چه رسد به اینکه همه آنها را با یک تصمیم انحصاری همراهی کنیم.
به دلیل شخصیت های متنوع در یک سازمان، برای رهبران معمول است که نظرات متفاوتی داشته باشند و همچنین ایده های متفاوتی برای شرکت داشته باشند. در مقابل، شرکتی که تنها یک مدیر اجرایی دارد، فقط به تصمیم آن مدیر برای انجام کاری نیاز دارد.
3. ارتباطات ضعیف
تقسیم کارمندان به بخش ها و سطوح مختلف می تواند منجر به فقدان ارتباطات شود. این به این دلیل است که سرپرستان زیادی وجود دارد که برای هماهنگی اقدامات باید با آنها تماس بگیرید و دسترسی مستقیم با مدیران میانی و ارشد در سازمان سخت است.
از آنجا که همه به بخش های مختلف تقسیم می شوند، ممکن است نیازی به برقراری ارتباط با افراد دیگر خارج از تیم خود نداشته باشند. علاوه بر این، سرپرستان مختلف بخش های خود را به طور متفاوت اداره می کنند.
این بدان معنی است که آنها احتمالاً مجموعه قوانین و رویه های خاص خود را برای نحوه عملکرد کارها در تیم خود خواهند داشت. اگر قرار باشد یک کارمند دپارتمان را عوض کند یا با تیم دیگری همکاری کند، مجموعه قوانین مختلف می تواند سردرگمی ایجاد کند.
4. رقابت دپارتمان ها
شرکتی که از ساختار سازمانی سلسله مراتبی استفاده می کند به این معنی است که کارمندان مختلف به تیم ها، گروه ها یا بخش هایی با تخصص های خاص تقسیم می شوند. این بخشهای متنوع در سازمان میتوانند تصمیمهایی بگیرند که فقط به نفع خودشان باشد نه کل شرکت.
علاوه بر این، آنها می توانند با بخش دیگری احساس رقابت کنند، زیرا آنها از یکدیگر جدا شده اند تا مستقل از تیم های دیگر کار کنند. این رقابت می تواند به روحیه کلی شرکت آسیب برساند و منجر به یک محیط کاری پرتنش تبدیل شود.