چگونه می توان یک ایده ارزشمند برای کسب و کار خود یافت؟

ایده های بزرگ را ممکن است در هر جایی بیابید، مانند وقتی که در حال رانندگی هستید، یا وقتی گه در حال ورزش و یا پیاده روی هستید و یا در یک جلسه طوفان فکری. هیچ کس نمی داند در یک لحظه بعد چه اتفاقی قرار است بیفتد، بنابراین بایستی همانند شکارچیان متمرکز باشید تابتوانید یک ایده کسب و کاری خوب را شکار کنید.

آیا به دنبال ایده های ارزشمند برای کسب و کار خود هستید؟ بسیاری از یونیکورن ها از ایده های خود و کارآفرینان تاره کار غافل می شنوند و به این نکته توجه نمی کنندکه شاید بتوانند از ایده های یافته شده توسط شما برای کسب و کار خود استفاده کنند.

کار آفرینان با تجربه راه بهتری را می شناسند. تنها کاری که آنها انجام می دهند این است که به اطراف خود با دقت و بینش بیشتری می نگرند و در کنار آن با افراد دیگر نیز صحبت کنند تا بدانند چه چیزی در دنیای اطراف در حال آسیب دیدن ویا مشگل ساز است. سپس آن را به بهترین روش ممکن اصلاح کنند.

شاید گفتن این حرف بسیار آسان باشد ولی در عمل یافتن ایده های جذاب از این طریق کار آسانی نیست و بایستی نگاهی متفاوت به جزئیاتی که در اطراف ما در حال وقوع هستند داشته باشیم. بنابراین در اینجا مجموعه از تکنیک ها که می تواند در یافتن ایده های بهتر کسب و کاری به ما کمک کند، آشنا می شویم.

به نگرش های شخصی خود توجه کنید

ایده های عالی زمانی متولد می شوند که احساس نیاز خاصی به آنها داشته باشید. با این وجود ممکن است در شلوغی روزمرگی زندگی، متوجه چنین سیگنال هایی نشوید. بنابراین برای اینکه بتوان از این فرصت استفاده کرد بایستی، راحت بنشینید، ذهنتان را آرام کنید و از خود بپرسید:

کدامیک از استعدادهایتان را بیشتر دوست دارید و یا اینکه چه مهارتهایی را می خواهید بهبود ببخشید؟

آگاهانه یا ناخودآگاه، مارک زاکربرگ می خواست اجتماعی تر باشد، بنابراین فیسبوک متولد شد. جک دروسی می خواست احساس ارتباط بیشتری با فعالیت های در حال رخ دادن در اجتماع داشته باشد، و در نهایت منجر به ایده توییتر شد.

بگذارید به سوالات مشخص تر ادامه بدهیم:

سخت ترین بخش از یک روز کاری شما چیست که سعی دارید از آن فرار کنید؟
در انجام چه کارهایی ضعیف هستید؟
سخت ترین چالش شما در محل کار و بعد از آن چیست؟

حتی اگر نتوانستید چیز ارزشمندی را شناسایی کنید، پاسخ های خود را یادداشت کنید. ممکن است دفعه بعد که مجددا یادداشت های خود را مطالعه می کنید منجر به جرقه ای از یک ایده مفید باشد.

چه چیزی شما را هدایت می کند؟

وقتی از چیزی لذت می بریم، لحظاتی وجود دارند که می توانند فرصتهای جدیدی را برای ما بوجود آورند. این یکی از راههای شناسایی ایده های کسب و کاری از زمانهای تفریح و سرگرمی است.

لیستی از فعالیت هایی که واقعا دوست دارید را تهیه نمایید و از بین آنها 3 یا 5 تای آنها را بهترین علامندیهایتان را انتخاب کنید.
حال به جزئیات هر یک از آنها توجه نمایید و ببینید که در هر یک از این فعالیت ها واقعا چه چیزی را دوست دارید.
سعی کنید چند مشکل در رابطه با این فعالیت ها پیدا کنید. و پس از آن روشهایی را برای حل این مشکلات بنویسید.
با دوستان و همکاران خود در مورد راه حل خود صحبت کنید و نظر آنها را نیز دریافت کنید.
درنهایت راه حل نهایی که برای حل آن مشکل یافته اید را با جزئیات یادداشت کنید.
چیزهایی را که برای ساخت نمونه اولیه راه حل خود نیاز دارید، تعیین کنید و اقدام به ساخت نمونه اولیه نمایید. در این مسیر سعی کنید بدون تاخیر شروع به اقدام نمایبد و در مسیری معنی دار قدم بردارید.

با افراد متخصص صحبت کنید

با افرادی که در حوزه علایق شما هستند و یا احساس می کنید دارای پتانسیل بالایی در حوزه های کسب و کاری هستند، صحبت نمایید. بدون شک اغلب آنها با چالش های بسیاری در زندگی حرفه ای خود مواجه شده اند و تجربیات بسیار زیادی در این خصوص دارند.

سوالات خود را بپرسید و به پاسخ هایی که دریافت می کنید به دقت گوش دهید و آنها را یادداشت نمایید.

بعنوان نقطه شروع می توانید از پرسش های زیر استفاده نمایید:

وظایفی که مسئولیت انجام آنها در یک روز کاری بعهده شماست، چیست؟
کدامیک از این کارها وقت بیشتری می گیرد و به کدامیک از این فعالیت ها علاقه کمتری دارید؟
در مورد نحوه انجام کاری که کمتر به آن علاقه دارید کمی توضیح دهید.
اگر بخواهید کاری که مورد علاقه تان نیست را به نوع دیگری انجام دهید چه می کنید.

پس از بحث های متعدد متوجه می شوید که پاسخ برخی این سوالات تکراری است. این می تواند همان چیزی باشد که شما به دنبال آن هستید. در حالت ایده آل نیاز به 25 تا 30 مذاکره از این نوع می باشد تا بتوان داده های کافی برای یافتن الگوهای تکراری مورد نیاز برای یک مشکل را جمع آوری کرد.

ایده آگاهانه

دن لوییس، ایده های اصلی را به سه دسته تقسیم بندی می کند:

ایده های خود جوش
ایده های درونی
ایده های آگاهانه

دو نوع اول به تلاش ما بستگی ندارند. در مقابل، ایده های از نوع سوم هنگام دستیابی به بینش های دشوار بوجود می آیند. بنابراین بایستی تلاش بیشتری برای دستیابی به آنها صورت پذیرد.

الگوریتم آن به شرح ذیر است:

به دنبال شکایت ها باشید

هر وقت کسی از چیزی شکایت می کند، آن را یادداشت کنید. این شکایت می تواند از یک محصول گران باشد یا از خدمات بدی که به مشتری داده می شود.

معمولا به عباراتی شبیه: “من متنفرم از”، “ای کاش”، “خیلی آزار دهنده است” حتما توجه ویژه ای داشته باشید. اینها صف هایی برای ایده های بالقوه استارتاپی هستند.

جستجو در شبکه اجتماعی توییتر نیز می تواند کاری خردمندانه در این مسیر باشد. زیرا فضای اجتماعی توییتر معمولا محلی برای بیان شکایات و دلخوری ها از شرکت ها و همچنین بیان عقاید و افکار است.

برخی از این عبارات دارای وجه مشترکی هستند مانند:

“ای کاش داشتم ”

“…بدترین محصول است”

“این بسیار ناامیدکننده است”

“کسی می داند چگونه …”

همچنین می توانید بخش های بازخورد را از سایت های مختلفی که کاربران در آنها نظرات خود را بیان می کنند، بخوانید.

تفکر پلتفورمی

مشکلی را پیدا کنید که هنوز بصورت ناخوشایند و یا به روشی قدیمی همچنان حل می شود. سپس بررسی کنید آیا می توان این مشکل را توسط دیگران و با نظارت شما به روش بهتری حل نمود.

الگوریتم ساختاری این کار بسیار ساده است.

بازاری را انتخاب کنید که دوطرف در آن ارزشی رابا یکدیگر معاوضه می کنند. (مانند رانندگان تاکسی و مسافران، که در ازای رسیدن مسافر به مقصد مبلغی را به راننده میدهد. و یا قفل ساز و صاحبان آپارتمان ها که در ازای تعمیر و یا تعویض قفل، هزینه خدمات توسط صاحب آپارتمان پرداخت می شود).

مشکلاتی را پیدا کنید که همکاری را در این ساختار محدود می کند.

در مورد چگونگی حل مشکل که بتواند به هر دوطرف کمک کند فکر کنید. راه حل شما باید ارزش همکاری آنها را افزایش دهد.

یکی از بهترین مثال ها در این ساختار می تواند تاکسی اینترنتی اوبر باشد. در این مدل می توان یک منبع درآمد برای صاحبان خودرو در مقابل نیاز به درخواست خودرو در اختیار برای افراد با قیمت مناسب را شناسایی و در یک مدل پلتفورمی آنها را به یکدیگر متصل نمایید.

تجزیه و تحلیل محصول

در اینجا چند تمرین ساده برای بدست آوردن ایده های جدید ارائه شده است.

بهبود فروش: محصولات مختلفی را انتخاب کنید و سعی کنید برای افزایش فروش آنها راههای جدیدی ابداع کنید. به نظر شما برای رسیدن به این هدف چه باید کرد؟ چطور می توانید این کار را بهتر انجام دهید؟
از مدل های کسب و کاری جدید استفاده کنید: یک محصول را انتخاب کرده و مدل کسب و کار خود را بطور کامل تغییر دهید. اگر یک فروشگاه اسباب بازی فروشی است و اگر اسباب بازی های اجاره ای داشته باشید چه اتفاقی می افتد؟
تجزیه و تحلیل کسب و کار: فیس بوک با تنوع خدمات خود فعالیت می کند و توییتر تنها با یک عملکرد خاص، وضعیتی مشابه به فیس بوک دارد. بنابراین تنوع در خدمات و یا عدم تنوع نمی تواند باعث مزیت یا کمبود در نوع خدمات کسب و کاری شما ایجاد نماید. نکته مهم توجه به ارزشی است که به مشتری منتقل می کنید.

طوفان فکری برای ایجاد تفکر خلاق

دیود اسکوک مدلی رابرای طوفان فکری ابداع کرده است که با الهام بخشیدن به تفکر خلاق کمک می کند. در اینجا اصول اولیه آن آمده است.

چیزهایی که را برای مشتریان احتمالی بعنوان مشکل، عذاب یا درد می باشد، شناسایی کنید.
یک راه حل جدید برای از بین بردن این مشکل پیدا کنید.
به ایده خود امتیاز دهید و آن را بهبود بخشید.

مهارتهای شخصی خودتان را توسعه دهید

ایده های شما بازتاب دنیای درونی، تجربه و دیدگاه های شما می باشد. بنابراین، آموزش ذهن شما یک روش عالی برای اختراع چیزهای جدید است. در اینجا چند ترفند برای توسعه خلاقیت شما آورده شده است:

دوره های دانشگاهی راه اندازی استارتاپ و فیلم های تِد را تماشا نمایید.
روشهای پیدا کردن ایده ها را از طریق پی گیری افراد حرفه ای درکسب و کار بیاموزید.
محصولات و خدمات مختلف را بارها تست و بررسی نمایید.

هیچ راهکار میانبُری برای دستیابی به ایده های بزرگ وجود ندارد. ایده های بزرگ می تواند در هر زمانی به ذهن شما خطور کند. پس مانند شکارچیان برای شکار ایده های ناب کسب و کاری تمرکز کنید.